اسرار مراقبه (هفته دهم)
1401-04-06
ارسال شده توسط پشتیبان
119 بازدید

اسرار مراقبه (هفته دهم)
روز شصت و چهارم :
در هفته ی نهم دوره ی اسرار مراقبه قصد داریم به موضوع تجسم خواسته ها یا اهداف ( )Goal Visualizationبپردازیم. اما قبل از اینکه وارد این بحث شویم، بهتر است ابتدا با کلیات هدفگذاری و انتخاب اهداف آشنا شویم. در این زمینه نکات بسیار مهمی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم، تجسم و حتی تحقق خواسته ها فایده ی چندانی برایمان نخواهد داشت. به همین دلیل در سه روز نخست این هفته به ترتیب با موضوع شناسایی ارزش های محوری، پیدا کردن رسالت و نکات مهم هدف گذاری آشنا شده و سپس دو روز آخر را به تجسم خواسته ها اختصاص خواهیم داد. بپردازیم به موضوع ارزشهای محوری (.)Core Values آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که در میانه ی راه، از دنبال کردن هدفتان منصرف شوید؟ آیا پیش آمده که بعد از تحقق هدفتان، احساس خوشحالی نکنید و بگویید این چیزی نبود که میخواستم؟ این مشکلات زمانی پیش می آید که هدف شما با ارزشهای محوریتان همسو نباشد.
باربارا مارکوی ( Barbara Markway ) و سلیا آمپل ( Celia Ampel ) در کتابکار اعتماد به نفس ( The Self-Confidence Workbook ) ارزش را اینگونه تعریف میکنند: «ارزش ها اصولی هستند که به زندگی ما معنا میبخشند و به ما کمک میکنند که در برابر سختی ها از خودمان پشتکار و پایداری نشان بدهیم». در همین جمله ارتباط ارزش و هدف گذاری مشخص میشود
چرا ما انسانها اهداف مختلف را دنبال و برای تحققشان تلاش میکنیم؟ شاید بنیادی ترین پاسخی که میتوان به این پرسش داد، این است که:
تحقق اهداف باعث میشود زندگی پرمعناتر و غنی تری داشته باشیم .
در واقع ما میخواهیم با محقق کردن اهدافمان، زندگیمان را به آرمان هایی که داریم، نزدیکتر کنیم. اما اگر هدفی که برای خودمان انتخاب میکنیم، در راستای ارزش هایمان نباشد، این اتفاق رخ نمیدهد و تحقق آن چیزی به زندگی ما اضافه نمیکند. در نتیجه بسیار مهم است که ارزش های خود را شناسایی کنیم و اهدافی را انتخاب نماییم که با ارزش هایمان همسو باشند.
نکته ی بعدی در این تعریف، «پشتکار در برابر سختی ها» است. بدون شک، تحقق هر هدفی سختی های خاص خودش را دارد. اگر هدف ما در راستای ارزش هایمان نباشد، نمیتوانیم با این سختی ها مواجه شویم و به اصطلاح کم می آوریم. برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که خانواده و روابط خانوادگی برایش ارزش مهمی محسوب میشود، اما بخاطر رسیدن به هدف مالی بزرگی که برای خودش تعیین کرده است، کل هفته را کار می کند و اصلا وقت ندارد که خانواده اش را ببیند. به نظر شما چنین فردی چقدر از مسیر و حتی از نتیجه ی تحقق هدفش لذت خواهد برد؟ و تا کجا خواهد توانست سختی های مسیرش را تحمل کند؟ یا مثلا کسی را در نظر بگیرید که تصمیم میگیرد در رشته ی پزشکی تحصیل کند. اگر ارزش محوری این فرد دیگرخواهی و کمک به دیگران باشد، از سختی های کارش لذت خواهد برد. اما اگر ارزش محوری اش رفاه و امنیت مالی باشد چطور؟ باید دقت کنیم که هدفمان در راستای ارزش های محوری خودمان باشد نه ارزش های دیگران. یکی از دلایل نارضایتی از تحقق اهداف این است که ما خیلی وقتها اهداف و ارزش های دیگران را دنبال میکنیم و در واقع با تحقق این اهداف ، از ارزش های محوری خودمان فاصله میگیریم.
بسیاری از ما در زندگی خود دنبال تعریفی میرویم که جامعه از موفقیت به ما ارائه میدهد. برای مثال در حال حاضر در جامعه ی ما موفقیت معادل است با داشتن ماشین و خانه ی لوکس، ثروت زیاد و تعداد بالای فالورها. اما آیا این فرمول همه را خوشبخت میکند؟ مطمئنا نه.
برای شناسایی ارزش های محوری، دو راه برای شما در نظر گرفته ایم. راه اول این است که فایل پرسشنامه ی ارزش های شخصی را از سایت دانلود کنید و طبق دستور العملی که در آن ارائه شده است، ارزش های خود را پیدا کنید. راه دوم انجام مراقبه ی امروز است. توجه داشته باشید که لازم نیست هر دو روش را انجام بدهید و انجام یکی از آنها کافی است.
مراقبه ی امروز یک مراقبه ی نوشتاری است. هنگام انجام مراقبه، بعد از انجام مرحله ی القا، باید چشمهایتان را باز کنید و تمرینات نگارشی ارائه شده را انجام دهید. برای انجام این تمرینات، به فایل دفترچه ی هفته ی دهم نیاز خواهید داشت. اگر دفترچه را چاپ نکرده اید، میتوانید فایل دفترچه را روی گوشیتان باز کنید و جواب سوالات را در دفتر یا روی یک تکه کاغذ بنویسید. هنگام جواب دادن به سوالات، اولین جوابی که به ذهنتان میرسد بهترین و مناسب ترین جواب است. به همین دلیل، توصیه میکنیم قبل از شروع مراقبه، اصلا به سوالات نگاه نکنید.
راهنمای مراقبه :
1- به لیست ارزش های زیر نگاه کنید. کدام ارزش ها برای شما اهمیت بیشتری دارند؟ سه الی پنج مورد را انتخاب کنید.
امنیت مالی – عطوفت – سلامتی/تناسب اندام – امنیت – خلاقیت – وفاداری – قابل اعتماد بودن – زیبایی – شجاعت – قدرشناسی – عشق – روابط – یادگیری – رهبری – بقا – موفقیت (کسب دستاوردهای مورد نظر ) – ماجراجویی – خانواده – کار – آزادی.
2- 3نفر از انسانهایی را که در زندگی به عنوان الگو به آنها نگاه میکنید، انتخاب کنید. توضیح دهید که چرا این افراد برای شما الگو هستند؟ هر یک از این افراد، تجلی کدام یک از ارزش های مهم شماست؟
3- به گذشته ی خودتان نگاه کنید. یک مورد از تصمیمات نادرست و یک مورد از تصمیمات درست زندگیتان را انتخاب کنید و آنها را از نظر مطابقت با ارزش های خودتان بررسی نمایید.
4- با توجه به سوالات بالا، مهمترین ارزش های خودتان را در اینجا یادداشت کنید و معنای آنها را برای خودتان شرح دهید.
تمرین روز شصت و چهارم:
5مورد از اهداف و انتخاب های گذشته را، که از آنها راضی نیستید، انتخاب کنید. آنها را بر اساس ارزش های محوریتان بررسی و دلیل نارضایتی تان را پیدا کنید. مشخص کنید که هر یک از این تصمیمات، دقیقا با کدام ارزش یا ارزش های شما در تضاد بوده است.
بسیار خوب حالا به فایل صوتی مراقبه گوش فرا دهید.
تبریک می گوییم!
اگر فایل صوتی مراقبه ی امروز را به طور کامل گوش کرده باشید،
27دقیقه و 30ثانیه مراقبه و ذهن آگاهی را با موفقیت به انجام رساندید.
روز شصت و پنجم :
در ادامه ی بحث هدف گذاری به موضوع رسالت شخصی میرسیم. رسالت جزو موضوعاتی است که اخیراً بسیار مورد توجه قرار گرفته و تحقیقات زیادی در رابطه با آن انجام شده است. طبق روال همیشگی، ابتدا تعریف رسالت را بررسی میکنیم. رسالت ( )Callingنوعی فراخوان است که گویی از ورای خود می آید و فرد را به نقش خاصی در زندگی نزدیک میکند و حس هدفمندی و معناداری خاصی را در او ایجاد میکند. انگیزه ی پیگیری رسالت از ارزش ها و اهداف دیگرمحور نشئت میگیرد. بیایید این تعریف را کمی باز کنیم. رسالت یک نوع فراخوان یا دعوت است که فرد را به سمت مسیر خاصی در زندگیش سوق میدهد و او را به سمت ایفای یک نقش مشخص می کشاند. میتوان گفت رسالت نوعی مأموریت است که گویی شخص برای انجام آن به دنیا آمده است.
طبیعتاً هر رسالتی باید یک منبع و رسالت دهنده ()caller داشته باشد. با توجه به اینکه واژه ی رسالت در اصل خاستگاه دینی دارد، در متون قدیمی، رسالت دهنده همیشه خداوند در نظر گرفته شده است. امروزه نیز بسیاری از مردم معتقدند که رسالتشان از طرف خداوند تعیین شده است و در واقع رسالت را به سرنوشت و تقدیر گره میزنند. بعضی از افراد نیز رسالتشان را در مواجهه با مسائل بیرونی پیدا میکنند. این مسئله خصوصا در هنگام وقوع بلایای طبیعی مصداق پیدا میکند. برای مثال هنگامی که سیل یا زمین لرزه می آید، افراد زیادی هستند که بصورت خودجوش و داوطلبانه کار کمک رسانی را انجام میدهند و حتی از دارایی های خودشان در این راه استفاده میکنند.
اما در تعریف مدرن رسالت، منبع رسالت خود فرد است و رسالت از درون نشئت میگیرد. فارغ از اینکه رسالت از چه منبعی نشئت میگیرد، مهم این است که فرد نسبت به آن کار احساس رغبت و کشش کرده و حس میکند که میتواند با انجام آن کار به زندگیش معنای بیشتری ببخشد.
به قول مولانا :
«هر کسی را بهر کاری ساختند، میل آن را در دلش انداختند.»
بنابراین یکی از ویژگی های مهم رسالت این است که فرد نسبت به آن احساس کشش کند و به آن تمایل قلبی داشته باشد. اما اگر بخواهیم مهمترین ویژگی های رسالت را ذکر کنیم، باید به احساس معناداری و انگیزه ی دیگرمحور اشاره کنیم. رسالت زندگی فرد را سرشار از معنا میکند و باعث میشود فرد از انجام دادن کارش لذت ببرد و احساس رضایت کند.
رسالت میتواند هر چیزی یا هر کاری باشد. برای مثال، آشپزی را در نظر بگیرید که کارش را رسالت میداند. چنین فردی وقتی میبیند مشتری از غذایش لذت میبرد، احساس خرسندی و رضایت می ِ کند و در واقع، لذت بردن دیگران از غذا به زندگی او معنا و هدف میبخشد. رسالتها اصولاً باید دیگرخواهانه باشند و نمیتوانند خودخواهانه باشند. بنابراین مالاندوزی و بسیاری از اهداف پر زرق و برقی که امروزه در جامعه ترویج داده میشوند، نمیتوانند رسالت باشند.
تحقیقات علمی نشان میدهد که افراد دارای رسالت، اعتماد به نفس بیشتری دارند، تصمیمات بهتری میگیرند، خوشحالترند، رضایت بیشتری از زندگی دارند، چالشها را بهتر مدیریت میکنند و کمتر دچار استرس و افسردگی میشوند. واضح است که برای بهره مندی از این فواید، باید اهدافمان را طوری تعیین کنیم که در راستای رسالتمان باشند. بنابراین باید رسالتمان را پیدا کنیم. اما قبل از اینکه نکات مربوط به پیدا کردن رسالت را بررسی کنیم، ذکر دو نکته ضروری است.
نکته اول
رسالت چیزی نیست که آن را یک بار برای همیشه پیدا کنید. رسالت ها میتوانند به پایان برسند و یا تغییر کنند. بنابراین باید همیشه تلاش کنیم که رسالتمان را پیدا کنیم و نباید تا پایان عمر از این تلاش دست برداریم.
نکته ی دوم
رسالت ها فقط مأموریت های بزرگ نیستند و فقط هم در حوزه ی شغل و مسائل حرف های تعریف نمیشوند. رسالت میتواند هر چیزی باشد. مثلا آبیاری یک درخت یا صرفه جویی در مصرف انرژی با هدف بهره مندی دیگران و آیندگان.
برای پیدا کردن رسالت شخصی دو تمرین برای شما در نظر گرفته شده است. تمرین اول یک تمرین نگارشی است که در صفحه ی 25 قرار دارد . و تمرین دوم مراقبه است. تمرین نگارشی را بعد از مراقبه انجام دهید. در مراقبه ی امروز میخواهیم از الهامات درونی برای پیدا کردن رسالت و هدف زندگی کمک بگیریم. برای این منظور از آموخته های هفته ی قبل استفاده کرده و با تبرک چاکرای ششم، منبع شهود درونمان را فعال خواهیم کرد.
تمرین نگارشی:
1- به گذشته نگاه کنید و کارهایی را پیدا کنید که در آنها موفق عمل کرده اید و احساس کرده اید که توانایی خوبی در انجام آنها دارید. سه الی پنج مورد از این کارها را یادداشت کنید.
2- در هر کدام از این موفقیتها، به کدام ارزش محوری خود نزدیک شده اید؟ در تحقق هر مورد، چه مهارت هایی نقش داشته است؟
3- از بین موفقیت هایی که تا کنون کسب کردهاید، کدام یک برایتان مهمتر است؟ اگر قرار باشد در آینده فقط مجاز به تکرار یکی از این موفقیت ها باشید، کدام را انتخاب میکنید؟
4- با توجه به سوال ،3انجام چه کارهایی میتواند شما را به ارزش مورد نظرتان نزدیکتر کرده و زمینه ی استفاده از مهارت مذکور را برایتان فراهم کند؟
5- از بین این کارها، کدام یک آنقدر شما را به شوق می آورد که حاضر باشید بدون هیچ چشمداشتی آن را انجام دهید؟
تمرین روز شصت و پنجم:
تمرین نگارشی صفحه ی 25را انجام دهید.
بسیار خوب حالا به فایل صوتی مراقبه گوش فرا دهید.
تبریک می گوییم!
اگر فایل صوتی مراقبه ی امروز را به طور کامل گوش کرده باشید،
28دقیقه مراقبه و ذهن آگاهی را با موفقیت به انجام رساندید.
روز شصت و ششم :
در دو روز گذشته به بحث ارزش های محوری و رسالت شخصی پرداختیم. اما هدف ما این نیست که به صورت تخصصی به این مباحث بپردازیم. در واقع هدفمان فقط این بود که آنها را به عنوان بخشی از هدف گذاری فاکتورهایی توجه کنید. در این جلسه میخواهیم سراغ بحث هدف گذاری برویم و نکات مهم این بحث را بررسی کنیم. هدف بنا به تعریف، چیزی است که دوست داریم داشته باشیم، اما نداریم؛ و هرچند شاید راه تحققش را بدانیم، اما تحقق آن تا حدودی برایمان چالش برانگیز است. تحقق هدف مستلزم تغییر است و برای رسیدن به هدفمان باید مجموعه ای از رفتارهای جدید، پیچیده و غیر روتین را از خود بروز دهیم. بیشتر افراد وقتی به هدف گذاری فکر میکنند، به این فکر میکنند که چه نوع موفقیتی میخواهند. اما جیمز کلیر به نکته ی جالبی اشاره میکند و میگوید در هنگام هدف گذاری اولین سوالی که باید از خودتان بپرسید این است که «چه نوع درد و رنجی میخواهید؟» هیچکس از تناسب اندام بدش نمی آید. همه دوست دارند در حوزه ی کاری خودشان بهترین باشند. اما سوال اصلی در زمینه ی هدف گذاری این است که شما حاضرید برای رسیدن به هدفتان چه نوع سختی ها و چالش هایی را تحمل کنید؟
همه دوست دارند قهرمان المپیک شوند، اما آیا همه حاضرند مانند یک قهرمان المپیک تمرین کنند؟ اما چرا باید هدف گذاری کنیم؟ تحقیقات علمی نشان میدهد که هدف گذاری باعث افزایش انگیزه، اعتماد به نفس، عزت نفس و استقلال میشود. ثابت شده است که ارتباط مستقیمی بین هدف گذاری و موفقیت وجود دارد. حتی مشخص شده است که وقتی اهداف درسی برای دانش آموزان مشخص باشد، سرعت یادگیری آنها تا 250درصد افزایش پیدا میکند.
تا اینجا دانستیم که باید اهداف را از فیلتر ارزش ها و رسالت شخصیمان رد کنیم. اما هدف گذاری فقط به معنای تعیین هدف نیست. هدف گذاری یعنی نقشه ی عملی موفقیت آمیزی که ما برای رسیدن به هدفمان طرحریزی میکنیم. یک هدف گذاری صحیح باید اقدامات مناسب را در زمان مناسب و به شیوه ی صحیح به ما نشان دهد. برای هدف گذاری مدل های زیادی ارائه شده است که ما در اینجا به روش SMART میپردازیم.
SMARTاز سرواژه هایی تشکیل شده است که ویژگی های یک هدف اصولی را به ما نشان میدهند.
حرف Sسرواژه ی Specificاست به معنای مشخص و شفاف. اهداف ما باید واضح و مشخص باشند و باید از تعیین اهداف کلی و مبهم اجتناب کنیم. برای مثال به جای اینکه بگوییم میخواهم زندگی سالمتری داشته باشم، بهتر است بگوییم میخواهم خوردن غذای سرخ کرده را کنار بگذارم.
منظور از حرف Mکلمه ی Measurablیا قابل اندازه گیری بودن است. یکی از فواید هدف گذاری این است که میتوانیم میزان پیشرفت خود را ارزیابی و رصد کنیم. اما اگر اهدافمان قابل اندازه گیری نباشند، این مسئله محقق نمیشود. پس برای مثال، بجای اینکه کاهش وزن را بعنوان هدف مشخص کنیم، بهتر است مقدار دقیق کاهش وزن را لحاظ کنیم و مثلا بگوییم، میخواهم 5کیلوگرم لاغر شوم.
منظور از حرف Aکلمه ی Achievableاست، یعنی هدف ما باید قابل دستیابی باشد. همانطور که اشاره شد، بیشتر ما در هنگام هدف گذاری فقط نتایج و دستاوردها را در نظر میگیریم و هیچ توجهی به سختیها نداریم. بسیار مهم است که هدف ما واقعبینانه و تحقق پذیر باشد. از طرف دیگر، اهداف نباید آنقدر ساده باشند که انگیزه ای برای تحققشان نداشته باشیم. باید حد وسط را پیدا کنیم و هدفی را انتخاب کنیم که هم چالش برانگیز باشد و هم قابل دسترسی. بسیاری از مدرسین به اشتباه این تفکر را در جامعه القا میکنند که دستیابی به هر هدفی ممکن است و هیچ محدودیتی وجود ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است و بعضی چیزها واقعا ناممکن هستند. برای مثال، دستی که قطع شود، دیگر رشد نخواهد کرد. پس در هنگام تعیین هدف دقت کنید که هدفتان اولاً امکان پذیر باشد و ثانیا برای شما قابل دستیابی باشد. تعیین اهداف غیر قابل دستیابی، اثر عکس دارد و باعث بیانگیزگی و کاهش اعتماد به نفس میشود.
حرف Rبه واژهی Relevantاشاره دارد. باید هدفی را انتخاب کنید که به شما ربط داشته باشد و جزو دغدغه هایتان باشد. بعضی از اهداف به ما مربوط نمیشوند و در واقع اهداف دیگران هستند. این مورد را میتوان با اغماض، به بحث ارزشها ربط داد که در روز اول این هفته در موردش صحبت کردیم.
حرف Tبه ویژگی Time-boundبودن یا زمانمند بودن هدف اشاره میکند. در این مورد اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی میگویند نباید برای تحقق اهدافمان زمان مشخص کنیم و برخی دیگر میگویند باید مشخص کنیم. این مسئله تا حد زیادی بستگی به نوع هدف دارد. برای بعضی از اهداف باید زمان تعیین کنیم و برای بعضی از اهداف، نباید زمان تعیین کنیم.
این جدال تا حدی در مورد کلیت روش SMARTوجود دارد و طبق گفته ی صاحب نظران، نمیتوان در هر محیط و در مورد هر هدفی از این روش استفاده کرد. برای مثال اهداف خیلی بزرگ و بلند پروازانه را نمیتوان با این روش بررسی کرد. اما چون موضوع اصلی این دوره، هدف گذاری نیست، وارد جزئیات بحث نمیشویم. قبل از شروع مراقبه، یک هدف کوتاه مدت را با توجه به معیارهای بالا برای خودتان انتخاب کنید.
در مراقبه ی امروز میخواهیم با استفاده از تکنیک تجسم، هدفمان را بررسی کنیم و ببینیم آیا هدف مناسبی را انتخاب کرده ایم یا نه. در این مراقبه ابتدا میخواهیم ببینیم که در صورت تحقق هدفمان چه اتفاقی خواهد افتاد؛ و سپس این مسئله را بررسی میکنیم که در صورت عدم تحقق آن چه اتفاقی در انتظارمان است. برای اینکه مهر تأیید نهایی را روی هدفتان بزنید، باید سناریوی شکست را نیز بررسی کنید. باید ببینید که آیا میتوانید با عواقب شکست خوردن در تحقق هدفتان کنار بیایید یا نه. اگر نتوانید با عواقب شکست هدفتان کنار بیایید، معلوم میشود که هدفتان را به درستی انتخاب نکرده اید.
تمرین روز شصت و ششم:
به فرایند تحقق هدفی که انتخاب کرده اید، فکر کنید و مراحل تحققش را بصورت واقع بینانه و دقیق بنویسید. بعد از اینکه یک نقشه ی عملی برای تحقق هدفتان به دست آوردید، سعی کنید به این سوال پاسخ دهید که آیا حاضرید سختی های مسیر را تحمل کنید؟
بسیار خوب حالا به فایل صوتی مراقبه گوش فرا دهید.
تبریک می گوییم!
اگر فایل صوتی مراقبه ی امروز را به طور کامل گوش کرده باشید،
28دقیقه و 30ثانیه مراقبه و ذهن آگاهی را با موفقیت به انجام رساندید.
روز شصت و هفتم :
تا اینجا با هدف گذاری و نحوه ی انتخاب هدف آشنا شدیم و امیدواریم توانسته باشید هدف مناسب خودتان را پیدا کنید. در دو جلسه ی آخر این هفته میخواهیم به بحث تجسم خواسته ها بپردازیم. تحقیقات علمی نشان میدهد که تجسم میتواند تغییرات فیزیکی در مغز و جسم ما ایجاد کند. در واقع بحث تجسم یکی از بحث های داغ محافل علمی و پژوهشی است. تجسم در بین مردم نیز رواج زیادی پیدا کرده است و بسیاری از افراد موفق در زمینه های مختلف از تجسم و تصویرسازی استفاده میکنند. به تبع همین افزایش محبوبیت، سوء فهم های زیادی در رابطه با تصویرسازی ایجاد شده است و مطالب نادرست بسیاری در این مورد رواج داده میشود. برای مثال حتما شنیده اید که کافیه تجسمش کنی تا محقق بشه. این مسئله به هیچ وجه صحت ندارد. اولاً تجسم به خودی خود باعث تحقق هیچ هدفی نمیشود و ثانیا هر هدفی قابل تحقق نیست. به همین دلیل بود که سه روز نخست هفته ی دهم را به موضوع انتخاب هدف اختصاص دادیم.
اگر میخواهید از تصویرسازی نتیجه بگیرید، باید هدفتان را درست انتخاب کنید.
ما تحقیقات علمی مختلفی را که در رابطه با تصویرسازی انجام شده است، بررسی کرده و تلاش نمودهایم که روش صحیح و ثابتشدهی تجسم را پیدا کنیم. و در این جلسه قصد داریم این روش را با شما به اشتراک بگذاریم. اولین موضوعی که میخواهیم به آن بپردازیم، این است که ما باید دقیقا چه چیزی را تجسم کنیم؟ در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد. گروه اول میگویند باید تحقق خواسته مان را تجسم کنیم و احساسات مربوط به تحقق آن را در خودمان ایجاد کنیم. در واقع گروه اول میگویند باید نتیجه را تجسم کنیم. اما گروه دوم میگویند باید «فرایند» تحقق خواسته را تجسم کنیم.
تحقیقات نشان می دهد که مغز ما واقعا فرق بین واقعیت و تصویرسازی های ما را نمیداند و مانند واقعیت با آنها برخورد میکند. این یعنی هنگامی که نتیجه ای را تجسم میکنید، مغزتان فکر می کند که آن نتیجه واقعا به دست آمده است. در این حالت مغز مواد خاصی را ترشح می کند و شما واقعا احساس میکنید که خواسته تان محقق شده است و از تحقق خواسته تان لذت میبرید. در واقع این رویکرد شبیه کاری است که در مراقبه ی دیروز انجام دادیم. به احتمال زیاد شما نیز در مراقبه ی دیروز این حالت را تجربه کرده اید. اما آیا این رویکرد درست است؟ بیایید ببینیم تحقیقات علمی در این مورد چه میگویند.
محققین دانشگاه کالیفرنیا تحقیق جالبی در این رابطه انجام دادند. آنها دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند. به گروه اول گفته شده بود نتیجه را تجسم کنند؛ نتیجه ای که در اینجا کسب نمره ی بالا در امتحانات بود. آنها باید تجسم میکردند که نمره ی بالایی کسب کرده اند و باید این نمره را در جلوی اسم خودشان، در لیست نمراتی که روی پنل اعلانات دانشگاه نصب میشد، تجسم میکردند. از گروه دوم خواسته شده بود که فرایند کسب نمره ی بالا را تجسم کنند. به این گروه گفته شده بود کاری را تجسم کنند که منجر به کسب نمره ی بالا میشود، یعنی درس خواندن. آنها تجسم میکردند که وارد اتاقشان میشوند، همه ی عوامل مزاحم (مانند گوشی و غیره) را حذف میکنند و سرگرم درس خواندن میشوند. به نظر شما کدام گروه نمره ی بالاتری کسب کرد؟
در این تحقیق گروه دوم نتایج بهتری کسب کرد و محققین نتیجه گرفتند که تجسم یک فرایند، میتواند آمادگی انجام آن فرایند را در مغز ما ایجاد کند. در مقابل، تحقیقات متعددی انجام شده است که نشان میدهند تجسم نتایج میتواند منجر به کاهش انگیزه شود. دلیل این امر این است که مغز شما فکر میکند آن نتیجه را کسب کرده اید و در نتیجه لازم نیست برای به دست آوردنش تلاش کنید. البته این نوع تصویرسازی نیز کاربردهای خاص خودش را دارد. برای مثال میتوانید برای بررسی اهدافتان از این نوع تصویرسازی استفاده کنید تا مطمئن شوید که آیا هدف درستی را انتخاب کرده اید یا نه. این همان کاری بود که در مراقبه ی دیروز انجام دادیم.
در واقع بهترین کار در تصویرسازی این است که «نقاط انتخاب» ( )choice pointsرا تجسم کنید. تحقق یک هدف مستلزم این است که شما رفتارهای خاصی را از خودتان بروز دهید و تغییرات خاصی را در خودتان ایجاد کنید. من باب مثال، برای تحقق هدف کاهش وزن باید رفتارهای تغذیهایتان را اصلاح کنید. فرض کنید به مهمانی دعوت شدهاید. اگر میزبان غذای پرکالری به شما تعارف کند یا مثلا بعد از شام برایتان دسر بیاورد چه کار میکنید؟ همین انتخاب ها هستند که میزان موفقیت شما را در تحقق هدفتان تعیین میکنند.
اگر میخواهید برای تحقق این هدف از تصویرسازی استفاده کنید، باید این نقاط انتخاب را تجسم کنید و در آنها گزینه ی درست را انتخاب کنید، یعنی رفتاری را بروز دهید که شما را به هدفتان نزدیک میکند. پس باید تجسم کنید که میزبان برایتان دسر آورده است و شما به جای خوردن دسر، به شکلی مودبانه آن را رد میکنید. تصویرسازی این رفتار، مغز شما را آماده میکند تا آن را در واقعیت بروز دهد.
در تحقیقات علمی دو نکته ی جالب دیگر در مورد تصویرسازی کشف شده است که آنها را نیز بررسی میکنیم.
نکته ی اول
هرقدر تجسم هدفی آسانتر باشد، تصویرسازی بهتر نتیجه میدهد.
نکته ی دوم
هرچقدر هدف شما نزدیکتر باشد، تصویرسازی موثرتر واقع میشود.
با توجه به این دو نکته، بهتر است در تصویرسازی روی اهداف کوتاه مدت تمرکز کنید و اهدافی را انتخاب کنید که برایتان قابل تجسم باشد؛ از انتخاب اهداف دور از ذهن، پیچیده و بلندمدت پرهیز کنید. همچنین یادتان باشد که نتیجه گرفتن از یک فعالیت، باعث افزایش گرایش به آن فعالیت میشود. بنابراین از اهداف ساده تر شروع کنید تا از تصویرسازی نتیجه بگیرید و تمایل داشته باشید که در آینده نیز از تکنیک تصویرسازی استفاده کنید.
اکنون ببینیم که دقیقا باید چگونه تصویرسازی کنیم. بعد از اینکه هدف مناسبتان را پیدا کردید، باید یک طرح عملی برای تحقق آن بنویسید. باید دقیقا مشخص کنید که چه کارها و رفتارهایی شما را به تحقق هدفتان نزدیک میکند. رفتارها و انتخاب های درست را مشخص کنید و در هنگام تصویرسازی، خودتان را در حال بروز این رفتارها تجسم کنید.
تمرین روز شصت و هفتم:
برای تحقق هدفتان لازم است چه تغییراتی در محیط ایجاد کنید؟ خوب به این سوال فکر کنید و همین امروز این تغییرات را در محیطتان اعمال کنید. به عنوان مثال، برای قبولی در آزمون لازم است درس بخوانید و برای درس خوندن باید عوامل مزاحمی مانند تلویزیون و گوشی موبایل را حذف کنید.
بسیار خوب حالا به فایل صوتی مراقبه گوش فرا دهید.
تبریک می گوییم!
اگر فایل صوتی مراقبه ی امروز را به طور کامل گوش کرده باشید،
29دقیقه مراقبه و ذهن آگاهی را با موفقیت به انجام رساندید.
روز شصت و هشتم :
یکی از دلایلی که افراد به سمت مراقبه می آیند، این است که شنیده اند مراقبه روی سلامتی تأثیر میگذارد و میتواند به بهبودی بیماری ها کمک کند. در این جلسه از هفته ی دهم دوره ی اسرار مراقبه، میخواهیم به این موضوع بپردازیم. قبل از اینکه وارد بحث شویم، این نکته را در نظر داشته باشید که مراقبه به عنوان درمان اصلی بیماری های جدی، از نظر علمی هنوز تأیید نشده است و فقط به عنوان یک روش درمانی کمکی در کنار مداخلات پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین مراقبه نمیتواند جایگزین جراحی، شیمی درمانی و سایر مداخلات پزشکی شود.
با توجه به نوپا بودن پژوهش های علمی مربوط به مراقبه، هنوز اطلاعات زیادی از اثرات آن روی درمان بیماری ها در دسترس نیست. اما ثابت شده است که مراقبه میتواند فعالیت سیستم اعصاب خودمختار بدن را از سمپاتیک به سمت پاراسمپاتیک ببرد. این مسئله باعث میشود واکنش ستیز و گریز در بدن متوقف و واکنش ریلکسیشن بر بدن حاکم شود؛ و با توجه به اینکه نقش واکنش استرس در بروز بیماریها بررسی و ثابت شده است، میتوانیم نتیجه بگیریم که مراقبه میتواند در پیشگیری از بروز بیماری موثر باشد.
همچنین مراقبه میتواند با ایجاد اثر دارونما (the placebo )effectروی بهبود بیماری ها تأثیر بگذارد. دارونما به قرص، آمپول یا مداخله ای گفته میشود که فینفسه هیچ اثری روی بدن ندارد، اما چون فرد دریافت کننده فکر میکند که داروی واقعی دریافت کرده است، ممکن است همه یا بعضی از اثرات داروی واقعی در بدنش پدیدار شود. به بیان ساده، اگر اعتقاد داشته باشید که مراقبه روی سلامتی و بهبود بیماری اثر میگذارد، به احتمال زیاد از تأثیرات آن بهره مند خواهید شد.
یکی از مراقبه هایی که برای بهبود بیماری ها مورد استفاده قرار میگیرد، مراقبه ی تجسم خلاق است. در این روش شما باید فرایند بهبودی را مانند فرایند تحقق خواسته که در جلسه ی قبل با آن آشنا شدیم، تجسم کنید. یکی از اولین کسانی که به صورت رسمی استفاده از این روش را توصیه کرد، پزشکی بود به نام دکتر سایمونتون ( )Dr. Simontonکه متخصص آنکولوژی بود و با بیماران سرطانی سر و کار داشت. ایشان در کنار شیمی درمانی و رژیم های درمانی اصلی، به بیمارانش استفاده از تجسم خلاق را نیز آموزش میداد و به آنها میگفت گلبول های سفید را به شکل شخصیت اصلی بازی پکمن ( )Pac-manتجسم کنند که دارند سلولهای سرطانی را میخورند و آنها را از بین میبرند.
در حالت کلی، دو روش برای استفاده از تجسم خلاق در این زمینه وجود دارد. روش مستقیم و روش غیر مستقیم. در روش غیر مستقیم با جزئیات بیماری کاری نداریم و فقط خودمان را در یک موقعیت آرامشبخش و شفابخش تجسم میکنیم. برای مثال میتوانید خودتان را کنار ساحل تجسم کنید و تصور کنید که یک نور شفابخش وارد بدنتان میشود و شما را شفا میدهد.
اما در روش مستقیم، تمرکزمان بیشتر روی جزئیات بیماری است. یکی از نمونه های این روش، روش دکتر سایمونتون است. برای استفاده از این روش، ابتدا باید شناخت خوبی از بیماری مورد نظرو روش بهبودی آن کسب کنید. باید بدانید بیماریتان چگونه ایجاد شده است و چگونه بهبود پیدا میکند. سپس باید از خلاقیت خودتان استفاده کنید و فرایند بهبودی را تجسم کنید. در اینجا چند نمونه را بررسی میکنیم تا درک روشنی از مسئله به دست بیاورید.
1- بیماری سرطان:
در بیماری سرطان گروهی از سلولهای بدن از کنترل خارج میشوند و به صورت بیرویه تکثیر پیدا میکنند. تکثیر بیرویه ی سلولها در حالت عادی نیز در بدن وجود دارد، اما سیستم ایمنی آن را کنترل میکند و سلول های سرطانی را از بین میبرد. اگر سیستم ایمنی نتواند این کار را انجام دهد، سرطان به وجود می آید. بنابراین در تجسم بهبودی سرطان، باید تجسم کنیم که سلولهای سیستم ایمنی (یعنی گلبولهای سفید) دارند سلولهای سرطانی را از بین میبرند. نحوه ی تجسمش بستگی به سلیقه و خلاقیت فرد دارد. میتوانیم گلبولهای سفید را به شکل سربازهایی تجسم کنیم که به سلولهای سرطانی حمله میکنند و آنها را میکشند؛ یا میتوانیم سلولهای سرطانی را به شکل حباب و گلبولهای سفید را به شکل اجسام نوکتیز تجسم کنیم که به سلولهای سرطانی برخورد میکنند و آنها را می ترکانند.
2- فلج حرکتی در اثر سکته:
اتفاقی که در اینجا میافتد، این است که یک لخته در رگ های تغذیه کننده ی قسمتی از مغز ایجاد میشود و نمیگذارد خون رسانی به آن قسمت از مغز انجام شود. در نتیجه اندام هایی که تحت کنترل آن قسمت از مغز هستند، حس یا حرکت یا هر دو مورد را از دست میدهند. در این مورد خاص، تحقیقات زیادی انجام و مشخص شده است که تصویرسازی میتواند در بازیابی حرکت موثر باشد. برای درمان این بیماری، هم میتوانیم از بین رفتن لخته را تجسم کنیم و هم میتوانیم حرکت دادن اندام مورد نظر را تجسم کنیم. در روش اول باید لخته را در داخل رگ تجسم کنید که حل میشود و از بین میرود. در روش دوم باید تجسم کنید که اندام مورد نظرتان را حرکت میدهید. در تحقیقات از روش دوم استفاده شده است.
3- بیماریهای خودایمنی:
بیماری های خودایمنی طیف وسیعی از بیماری ها را شامل میشوند، مانند آرتریت روماتوئید ( Arthritis Rheumatoid ) دیابت نوع 1 لوپوس (Lupus) MSو غیره. در این بیماری ها سیستم ایمنی سلول های خودی را بیگانه تلقی کرده و به آنها حمله میکند. در تصویرسازی میتوانید تجسم کنید که در ناحیه ی درگیر، صلح برقرار شده است و سلول های ایمنی با سایر سلول ها صلح کرده اند.
بنابراین همه چیز به خلاقیت شما بستگی دارد. بیماریتان را بشناسید و روش بهبودش را تجسم کنید. اگر سالم هستید و به مراقبه ی امروز نیاز ندارید، میتوانید مراقبه ی دیروز را تکرار کنید. اما اگر به مراقبهی امروز نیاز دارید، قبل از شروع مراقبه، تصویرسازیتان را مشخص کنید، زیرا همانطور که دیدید، برای هر بیماری تصویرسازی خاصی مورد نیاز است. مراقبه ی امروز بهتر است در حالت خوابیده انجام شود؛ بنابراین اگر به بالش نیاز دارید، قبل از مراقبه آن را تهیه کنید.
تمرین روز شصت و هشتم :
اگر در بین آشنایانتان کسی هست که به نظرتان این روش می تواند برایش مفید باشد، یا شخصا این روش را به او یاد بدهید و یا فایل های این جلسه را برایش بفرستید تا از آنها استفاده کند.
بسیار خوب حالا به فایل صوتی مراقبه گوش فرا دهید.
تبریک می گوییم!
اگر فایل صوتی مراقبه ی امروز را به طور کامل گوش کرده باشید،
29دقیقه و 30ثانیه مراقبه و ذهن آگاهی را با موفقیت به انجام رساندید.
روز شصت و نهم و هفتادم :
استراحت!
در روز شصت و نهم و هفتادم می توانید آموزه های 5روز اخیر را جمع بندی کنید. همچنین در صورتی که در طول هفته به هر دلیلی از برنامه ی تمرینات عقب افتاده اید می توانید در این دو روز جبران کنید.
میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
اسرار مراقبه (هفته یازدهم)
اسرار مراقبه (هفته یازدهم) روز هفتاد و یکم : به هفته ی یازدهم دوره ی...
اسرار مراقبه (هفته نهم)
اسرار مراقبه (هفته نهم) روز پنجاه و هفتم : به هفته ی نهم دوره ی...
اسرار مراقبه (هفته هشتم)
اسرار مراقبه (هفته هشتم) روز پنجاهم: در هفته ی هشتم دورهی اسرار مراقبه، قصد داریم...
اسرار مراقبه (هفته هفتم)
اسرار مراقبه (هفته هفتم) روز چهل و سوم : اگر به اطرافتان دقت کنید، میبینید...
اسرار مراقبه (هفته ششم)
اسرار مراقبه (هفته ششم) روز سی و ششم : در هفته ی گذشته با احساسات...
اسرار مراقبه (هفته پنجم)
اسرار مراقبه (هفته پنجم) روز بیست و نهم : در هفته های قبل گفتیم که...
دیدگاهتان را بنویسید